كلبه عشق علي و زهرا

متن مرتبط با «زيارتنامه حضرت عباس ع» در سایت كلبه عشق علي و زهرا نوشته شده است

اعتقادات

  • از یه جایی به بعد رفته رفته اعتقاد و ایمانم کم شدالان به جایی رسیدم که لب مرزم و به همه چی شک کردمانگار یه انگل درونمه پر از حسای بیزاری و نفرت و خشم و بی هویتی و پوچی...نمیدونم اگر وجود سام نبود آیا حاضر به ادامه زندگی بودم یا نه. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نداشتن احساس تعلق

  • یعد از حدود یک ماه برگشتمبخاطر عمل چشمم رفته بودم کرمانشاهتو این مدت دلم برای علی خیلی تنگ میشدانگار وقتی از هم دور میشیم میریم به اون دوران دوستی و نامزدیانگار وقتایی که نزدیک همیم بهم عادت میکنیم و یادمون میره دوست داستن همو.خب بعد از این مدت که اونجا بودم با یه غم خیلی سنگین برگشتم ولی وقتی رسیدم رشت و علی اومد دنبالم حس خوشحالی نداشتم احساس میکنم اصلا به اینجا تعلق ندارم و اگر علی نبود حاضر نبودم یک لحظه اینجا باشمزندگی توی این شهر غریب با آدماش مثل یه غم همیشگی و اجباریه و از این اتفاق خوشحال نیستمکاش علی میتونست کارش درست کنه و از اینجا بریم.میدونم که اونم اینجا رو دوسداره و دلش نمیخواد از خانوادش دور شهولی مگه منم این حق ندارم؟دوریدلتنگینبودن آدمای مشترک تو زندگیمدوست و آشناهمه ی اینا از زندگی‌من حذف شدن...ولی انگار متوجه ش نیستی و یا فکر میکنی خیلی عادی و راحتهولی من از درون دارم زجر میکشم و اصلا احساس خوبی ندارماینم یکی دیگه جبرای روزگار که من متحملش شدم...به اختیارم نیست و از روی اجبارهاون مدت که اونجا بودم با همه غم و اندوهی که داشتم ولی یه خوشحالی کوچیک تو دلم بود که خودم فقط میتونم بفهمم چی‌بودولی وقتی برگشتم اون حس کوچیکم کاملا محو شد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • رعنا

  • امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها