كلبه عشق علي و زهرا

ساخت وبلاگ

راضی به مرگمم همین الان، همین ثانیه

اما ... امان امان از تو سام كلبه عشق علي و زهرا...

ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 8:16

انگار نمیخواد درست شه

هر دفعه بدتر از سری قبل میشه و شروع میکنه دوباره

خیلی خسته ایم و بریدیم

زندگیمون البته بیشتر مامان و بابام شبیه جهنمه

نمیشه یکروز بدون جنگ و دعوا بگذره

و اوضاع داداشم خرابه

بازم زد زیر همه چی و رفت ...

نمیدونیم کجاس چیکار میکنه

خداکنه برگرده بلایی سرش نیومده باشه

جگرم در حال سوختن و تیکه تیکه شدنه

كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 12:05

از یه جایی به بعد رفته رفته اعتقاد و ایمانم کم شد

الان به جایی رسیدم که لب مرزم و به همه چی شک کردم

انگار یه انگل درونمه پر از حسای بیزاری و نفرت و خشم و بی هویتی و پوچی...

نمیدونم اگر وجود سام نبود آیا حاضر به ادامه زندگی بودم یا نه.

كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 12:05

یعد از حدود یک ماه برگشتمبخاطر عمل چشمم رفته بودم کرمانشاهتو این مدت دلم برای علی خیلی تنگ میشدانگار وقتی از هم دور میشیم میریم به اون دوران دوستی و نامزدیانگار وقتایی که نزدیک همیم بهم عادت میکنیم و یادمون میره دوست داستن همو.خب بعد از این مدت که اونجا بودم با یه غم خیلی سنگین برگشتم ولی وقتی رسیدم رشت و علی اومد دنبالم حس خوشحالی نداشتم احساس میکنم اصلا به اینجا تعلق ندارم و اگر علی نبود حاضر نبودم یک لحظه اینجا باشمزندگی توی این شهر غریب با آدماش مثل یه غم همیشگی و اجباریه و از این اتفاق خوشحال نیستمکاش علی میتونست کارش درست کنه و از اینجا بریم.میدونم که اونم اینجا رو دوسداره و دلش نمیخواد از خانوادش دور شهولی مگه منم این حق ندارم؟دوریدلتنگینبودن آدمای مشترک تو زندگیمدوست و آشناهمه ی اینا از زندگی‌من حذف شدن...ولی انگار متوجه ش نیستی و یا فکر میکنی خیلی عادی و راحتهولی من از درون دارم زجر میکشم و اصلا احساس خوبی ندارماینم یکی دیگه جبرای روزگار که من متحملش شدم...به اختیارم نیست و از روی اجبارهاون مدت که اونجا بودم با همه غم و اندوهی که داشتم ولی یه خوشحالی کوچیک تو دلم بود که خودم فقط میتونم بفهمم چی‌بودولی وقتی برگشتم اون حس کوچیکم کاملا محو شد كلبه عشق علي و زهرا...ادامه مطلب
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 12:05

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲برای خواب بعدازظهر بهت شیر ندادمبهونه گرفتی و غر غر رو سینم خوابیدی تابت دادم کم کم خوابت برد...۱۰ و ۱۱ اردیبهشتبرای خواب بعدازظهرت که تو ماشین خوابت برد۱۲ اردیبهشتبابا شبکار بود بعدازظهر کلی نق زدی خوابت میومد پلی شیر میخواستی و نمیخوابیدیانقد خودمو به خواب زدم که اخرش اومدی پیشم خوابیدی۱۳ اردیبهشتصبح که بابا برگشت خونه بعدش رفتیم دنبال یه سری کارا از اون ورم ناهار رفتیم خونه پدر جونتبازم بعدازظهر نخوابیدی شیطونی کردی اخر سرم غروب که برگشتیم تو ماشین خوابت برد تا الان که همش وول مبخوری و خواب و بیداری كلبه عشق علي و زهرا...ادامه مطلب
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 37 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 15:57

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲برای خواب بعدازظهر بهت شیر ندادمبهونه گرفتی و غر غر رو سینم خوابیدی تابت دادم کم کم خوابت برد...۱۰ و ۱۱ اردیبهشتبرای خواب بعدازظهرت که تو ماشین خوابت برد۱۲ اردیبهشتبابا شبکار بود بعدازظهر کلی نق زدی خوابت میومد پلی شیر میخواستی و نمیخوابیدیانقد خودمو به خواب زدم که اخرش اومدی پیشم خوابیدی۱۳ اردیبهشتصبح که بابا برگشت خونه بعدش رفتیم دنبال یه سری کارا از اون ورم ناهار رفتیم خونه پدر جونتبازم بعدازظهر نخوابیدی شیطونی کردی اخر سرم غروب که برگشتیم تو ماشین خوابت برد تا الان که همش وول مبخوری و خواب و بیداری كلبه عشق علي و زهرا...ادامه مطلب
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 53 تاريخ : شنبه 18 شهريور 1402 ساعت: 16:54

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲برای خواب بعدازظهر بهت شیر ندادمبهونه گرفتی و غر غر رو سینم خوابیدی تابت دادم کم کم خوابت برد...۱۰ و ۱۱ اردیبهشتبرای خواب بعدازظهرت که تو ماشین خوابت برد۱۲ اردیبهشتبابا شبکار بود بعدازظهر کلی نق زدی خوابت میومد پلی شیر میخواستی و نمیخوابیدیانقد خودمو به خواب زدم که اخرش اومدی پیشم خوابیدی۱۳ اردیبهشتصبح که بابا برگشت خونه بعدش رفتیم دنبال یه سری کارا از اون ورم ناهار رفتیم خونه پدر جونتبازم بعدازظهر نخوابیدی شیطونی کردی اخر سرم غروب که برگشتیم تو ماشین خوابت برد تا الان که همش وول مبخوری و خواب و بیداری كلبه عشق علي و زهرا...ادامه مطلب
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 14:22

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲برای خواب بعدازظهر بهت شیر ندادمبهونه گرفتی و غر غر رو سینم خوابیدی تابت دادم کم کم خوابت برد...۱۰ و ۱۱ اردیبهشتبرای خواب بعدازظهرت که تو ماشین خوابت برد۱۲ اردیبهشتبابا شبکار بود بعدازظهر کلی نق زدی خوابت میومد پلی شیر میخواستی و نمیخوابیدیانقد خودمو به خواب زدم که اخرش اومدی پیشم خوابیدی۱۳ اردیبهشتصبح که بابا برگشت خونه بعدش رفتیم دنبال یه سری کارا از اون ورم ناهار رفتیم خونه پدر جونتبازم بعدازظهر نخوابیدی شیطونی کردی اخر سرم غروب که برگشتیم تو ماشین خوابت برد تا الان که همش وول مبخوری و خواب و بیداری كلبه عشق علي و زهرا...ادامه مطلب
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1402 ساعت: 6:35

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲برای خواب بعدازظهر بهت شیر ندادمبهونه گرفتی و غر غر رو سینم خوابیدی تابت دادم کم کم خوابت برد...۱۰ و ۱۱ اردیبهشتبرای خواب بعدازظهرت که تو ماشین خوابت برد۱۲ اردیبهشتبابا شبکار بود بعدازظهر کلی نق زدی خوابت میومد پلی شیر میخواستی و نمیخوابیدیانقد خودمو به خواب زدم که اخرش اومدی پیشم خوابیدی۱۳ اردیبهشتصبح که بابا برگشت خونه بعدش رفتیم دنبال یه سری کارا از اون ورم ناهار رفتیم خونه پدر جونتبازم بعدازظهر نخوابیدی شیطونی کردی اخر سرم غروب که برگشتیم تو ماشین خوابت برد تا الان که همش وول مبخوری و خواب و بیداری كلبه عشق علي و زهرا...ادامه مطلب
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 40 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1402 ساعت: 15:39

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲برای خواب بعدازظهر بهت شیر ندادمبهونه گرفتی و غر غر رو سینم خوابیدی تابت دادم کم کم خوابت برد...۱۰ و ۱۱ اردیبهشتبرای خواب بعدازظهرت که تو ماشین خوابت برد۱۲ اردیبهشتبابا شبکار بود بعدازظهر کلی نق زدی خوابت میومد پلی شیر میخواستی و نمیخوابیدیانقد خودمو به خواب زدم که اخرش اومدی پیشم خوابیدی۱۳ اردیبهشتصبح که بابا برگشت خونه بعدش رفتیم دنبال یه سری کارا از اون ورم ناهار رفتیم خونه پدر جونتبازم بعدازظهر نخوابیدی شیطونی کردی اخر سرم غروب که برگشتیم تو ماشین خوابت برد تا الان که همش وول مبخوری و خواب و بیداری كلبه عشق علي و زهرا...ادامه مطلب
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 16:41